فانوس

 

  

  

حیا؛وام دار توبود!

عفت،ازتونشأت میگرفت!

زنانگی؛پای درس تو مینشست !

وخانمی؛ازتو سرمشق میگرفت!

یادم نمیرود آنروز که رسول خدادرمسجد ودر میان اصحاب،ازما سؤال کرد:

ـبرترین چیز برای زن چیست؟

وماهمه ماندیم!حتی من،کهمتصل به منزل وحی بودم،ماندم،آمدم از شما سؤال کردم وپاسخت را پیش پیامبر بردم.

ـبهترین چیز برای زن آنست که نه مردی اورا ببیند و نه او مردی را ببیند.

پیامبر به فراست دریافت که این کشف؛کشف من نیست.کشف فاطمی است.....

گفت:

این پاسخ را ازآن کیست؟

گفتم:

دخترتان فاطمه.

باتبسّمی ملیح فرمودند:

-حقّاکه فاطمه پاره ءتن من است.

هرچه هست،ازبرکت توست فاطمه جان.وهرچه فرزندانمان هم داشته باشند،ازبرکت وجودتوست!

تو زنی هستیکه امامت بشر،درمقابل تو زانو میزند.توهمسر ومادررهبری خلائقی فاطمه جان.........


نوشته شده در سه شنبه 91/2/19ساعت 11:57 صبح توسط صبا نظرات ( ) |

وما؛درخانه ای همجوارپیامبر؛فرودآمدیم!

کارهای داخل خانه بردوش تو وکارهای بیرون؛برعهدهءمن قرار گرفت....

اما تو.حیف بودی برای کارکردن !وآنهمه کار؛وجودنازکت را می آزرد.وقتی چشمم به تاول دست تو افتاد؛دلم آتش گرفت  L

گفتم:ـبیابه نزدپیامبر برویم واز او؛خدمتکاری طلب کنیم.

رفتیم.........................امّا........................

دست پیامبر؛ازما تنگ تر بود!ولی انگار ((نه))گفتن،درقاموس پیامبر نبود!به تو تسبیحی آموخت که پس از آن؛کارها سهل مینمود وگره ها ؛گشاده؛؛؛؛

والله که خانهءتو؛خانهءسکینه وآرامش بودومن هرگاه به درِِ خانه میامدم،یک نگاه تو،تمام غصه هایم را میزدود!

ومن؛کلام پیامبر رادرزندگی باتو؛بیشترازهرکس دیگردریافتم که فرمود:

((جهادزن،خوب همسرداری است))

روح تو؛آنقدربلندبود که در ازدواج،شفاعت پیروانت را به کابین طلبیدی وخداوند بر این مهر،صحه گذاشت!

حقا که پارهءتن رسول اللهی...............فاطمه جان

 


نوشته شده در سه شنبه 91/2/19ساعت 11:54 صبح توسط صبا نظرات ( ) |

 

 

 پول؛شصت وسه درهم بود!یک پیراهن سفید؛یک مقنعه؛یک حوله!یک تختخواب؛دوتشک؛چهاربالش؛یک قطعه حصیر؛یک آسیاب   

 دستی؛یک کاسهءمسی؛یک مشک آب؛یک طشت؛یک کاسهءگلی؛یک ظرف آبخوری؛یک پرده ءپشمی؛یک ابریق؛یک سبوی گلی؛دوکوزه؛یک پوست بعنوان فرش؛ویک عبا!

همهءابزارتوشد برای تشکیل یک زندگی!

وقتی اینهاراپیش روی پدرت نهادند؛اشک درچشمانش حلقه زد.دستهای مبارکش رابه سوی آسمان بلندکردودعافرمود...........

خداوندبرمقام توبیفزایدفاطمه جان؛که برترین زنان عالم بودی وبه کمترین مایحتاج زندگی قناعت فرمودی.

دختریکه درسن جوانی؛درسنّ آرزوهای شیرین؛پا به خانهءعلی نهاد؛چگونه آنهمه سختی رابرجان خرید؟

ولب؛جز به مهر ودهان جز به شکر نگشود؟؟؟!!

تودرخانه ی علی ؛اینگونه صبوری کردی ودم برنیاوردی...

به راستی که تو........سرور زنان عالمی فاطمه جان.


نوشته شده در سه شنبه 91/2/19ساعت 11:46 صبح توسط صبا نظرات ( ) |

teachers day patugh ir 5 کارت پستال برای روز معلم

میگویندمعلمی شغل انبیاست.هنر است.عشق است

ومن از روزیکه چشمانم به این دنیا باز شد؛وتو را

دیدم؛باتمام وجودم این کلمات راحس کردم!

 

وچه خوشبختم که مادری دارم که استادم است

به رسم سپاس نوشتم تابدانی که هرگزفراموش نمیشوی

بوسه ام را تقدیم دستان مهربان وباسخاوتت میکنم

واز تو میخواهم تا مثل همیشه؛دعایت را بدرقه ی راهم کنی

((تقدیم به تمام استادانم ومادرم که حرفه اش معلمی است))


نوشته شده در سه شنبه 91/2/12ساعت 9:5 صبح توسط صبا نظرات ( ) |

این پای را بگو که از ارتعاش بایستد.

این دست را بگو که دست بدارد ازین لرزش مداوم.

این قلب را بگو که نشکند واشک از ناودان چشم،نریزد.

این دل بیتاب را بگو که فاطمه هست،نمرده است!

ای جلوه ی خدا!ای یادگار رسول!زیستن بی تو،چه سخت است  L

ماندن،بی تو،چه دشوار  L

این مرگ،مرگ تو نیست.مرگ عالم است.

حیات بی تو،حیات نیست  L

این مرگ،نقطه ی ختمی است بر کتاب جهان!

زمین با چه دلی تو را در خویش میگیرد ومتلاشی نمیشود؟؟

آسمان،با چه چشمی،به رفتن تو مینگرد که از هم نمیپاشد وفرو نمیریزد؟؟

خدا اگر نبود،چه میکردم با این مصیبت عظمی؟؟

فاطمه جان........حضور تو مرهمی بود بر جراحت فقدان رسول.

اما...اکنون،من،اینهمه تنهایی را کجا ببرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

السلام علیک ایتهاالصدیقة الشهیده فاطمة الزهرا.....

 


نوشته شده در سه شنبه 91/2/5ساعت 11:12 عصر توسط صبا نظرات ( ) |

الهی..............

باخاطری خسته از اغیار؛

به فضل تو امیدوار؛

دست ازغیرتوشسته؛

ودرانتظاررحمتت نشسته؛

بدهی؛کریمی!

ندهی؛حکیمی!

بخوانی؛شاکرم!

برانی؛صابرم!

الهی..................

احوالم چنان است که میدانی...

واعمالم چنین است که میبینی...

نه پای گریزدارم ونه به زبان؛ستیز!

یارحمن.........

بهترینها را دراین روزهای پایانی سال؛

یرای عزیزانم مقدرفرما!

آمین........

 

 


نوشته شده در جمعه 90/12/26ساعت 12:10 صبح توسط صبا نظرات ( ) |

وقتی از باغ خدا؛غنچه ی دیدن روی تو شکفت

نگران بودم که زمستان چه پیامی دارد؟

باغ را گشتمو گشتم؛بی تو....

همه جا؛صحبتی از نام تو بود!

دشت را پیمودم.لیک آرام آرام

تامباداکه به رخسار چمن؛

روی گلبرگ نگاه تو نشیند پایم

بوسه برگل نزدم!که غبار آهم

نبرد بوی تو؛از چهره ی گل!!!

هرکجارفت نفس؛بادم گرمت برگشت!

هرکجارفت خیال؛مژده ازبرق نگاه تو گرفت.

دشت وباغ وگل این سینه تویی!

هرکجاهستی؛دل تو خوش باشد.

دل من؛مست زخوشحالی باغ دل توست.

من دلم میخواهد........به فدای غم تو

سرهرکوچه ی اندوه نشینم شب و روز!

آرزودارم من.....

مهربانی خدارا به سر زلف تو؛آویزکنم.

راستی چلچله ها یادت هست؟؟؟؟

سینه ام خانه ی توست...

پربکش تا به سراپرده ی دلتنگ بهار!

(تقدیم به عزیز ترینم)

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/12/17ساعت 11:16 عصر توسط صبا نظرات ( ) |

همسنگر سلام...............

((ملت؛تهدیدوتحریم را؛تحقیر کرد))

وعده ی آقای عزیزتر ازجانمان؛محقق شد!!

سیلی سخت ملت ایران بر چهره ی استکبار!

رسانه های خارجی؛بهت زده تهران را ترک میکنند!

مبارک باد این پیروزی.

دیدند صلابت تو پابرجاماند؛

انگشت تحیربرلب دنیاماند؛

والله به تاریخ نخواهندنوشت؛

سیدعلی خامنه ای تنهاماند!

 


نوشته شده در شنبه 90/12/13ساعت 12:7 عصر توسط صبا نظرات ( ) |

کوچه ای داشت دلم

گاهگاهی بن بست!

وزمانی به درازی بزرگ

که به یمن باور

تا(خدا)پرمیزد!

برکلون خانه یادم هست

که نوشته بودم

مهربانی زیباست!

سخن عشق خوشست!

واگرروزی دستی آمد

نفس گرم کلون

به من پیغام آورد

(آدمی محتاج است)

...............................

ازدل کوچه ی عشق

سرزدم باپرمهر

درخیابانی رفتم

که کسی نعره کنان ؛بدمیگفت

ومن و مهر و محبت؛حیران

که تفاوتهاچیست؟؟؟

هوش را باید....

برسرقله ی احساس نشاند

نه که احساس بداست!

درد؛چیزدگریست.........

بگذاریدکه هوش؛

لحظه ای رخنه کند درگ ل احساس شما..

..............................................

 

پای تدبیرمحبت چودوید؛

دیگران میمانند

وسرانجام همه میدانند

گفتگو؛مایه ی بودن شده است!

ونماندنها؛پیمان پلیدی دارند.

..........................................

من در ایامی چند؛

روزگاری که گذشت

گفتگوراروزی

درسکوت توهین

به فراموشی تاریخ؛پناهش دادم

لیک..........

باز م ن ت ظ ر م.................

که کسی باب سخن باز کند.

........................................

ازکجامیدانید

گفتگوی یک آه؛ازشبی پراندوه

بانسیم سحری

همره رویش پاک شبنم

پیش لبخند صبا...

درد درمان نکند؟؟؟؟؟؟

واژه ها منتظرند

وخدامیداند

که بیان؛درسراپرده ی پیوندهمه آدمها

مینشیندآرام

سینه را باید بی شرط گشود

مااگردرپی پیوندمحبت هستیم

چه هراسی که کسی طلبی دارد درخاطرخویش؟؟

 


نوشته شده در جمعه 90/12/5ساعت 7:21 عصر توسط صبا نظرات ( ) |

هتک حرمت آمریکا به قرآن

در پی اهانت نیروهای نظامی آمریکا به ساحت مقدس قرآن کریم و سوزاندن چندین جلد کلام الله مجید ، کاخ سفید با انتشار بیانیه ای از دولت و ملت افغانستان عذرخواهی کرد.

به گزارش ایرنا، دو سرباز آمریکایی به همراه چند نفر دیگر از نیروهای ائتلافی روز دوشنبه گذشته تعدادی از کتاب های مذهبی به ویژه چندین جلد کلام الله مجید را جمع آوری و به مکانی که زباله ها را آتش می زدند، منتقل کردند تا بسوزانند، کارگران پس از آگاهی از محتوای این کتاب‌ها، عملیات سوزاندن آنها را متوقف کردند.

مردم مسلمان افغانستان پس از اطلاع از اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم با راه اندازی تظاهرات گسترده ای خشم و تنفر خود را نسبت به اقدامات غیرانسانی و ضد مذهبی سربازان آمریکایی و نیروهای ناتو اعلام کردند و خواستار برخورد جدی با عاملین آن شدند.

به گزارش ایرنا، "جی کارنی" سخنگوی کاخ سفید با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که سوزاندن کتاب مقدس مسلمانان "فاجعه ای ناخوش آیند" است که نمایانگر احترامی که ارتش آمریکا برای مذهب مردم افغانستان دارد، نیست.

سازمان ملل متحد نیز با انتشار بیانیه ای ضمن عذرخواهی کردن از دولت و ملت افغانستان، این عمل غیرمذهبی وغیرانسانی را محکوم کرد.


نوشته شده در پنج شنبه 90/12/4ساعت 7:17 صبح توسط صبا نظرات ( ) |

   1   2   3   4      >

Design By : Pichak

ساخت کد صوتی آنلاین