سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فانوس

وما؛درخانه ای همجوارپیامبر؛فرودآمدیم!

کارهای داخل خانه بردوش تو وکارهای بیرون؛برعهدهءمن قرار گرفت....

اما تو.حیف بودی برای کارکردن !وآنهمه کار؛وجودنازکت را می آزرد.وقتی چشمم به تاول دست تو افتاد؛دلم آتش گرفت  L

گفتم:ـبیابه نزدپیامبر برویم واز او؛خدمتکاری طلب کنیم.

رفتیم.........................امّا........................

دست پیامبر؛ازما تنگ تر بود!ولی انگار ((نه))گفتن،درقاموس پیامبر نبود!به تو تسبیحی آموخت که پس از آن؛کارها سهل مینمود وگره ها ؛گشاده؛؛؛؛

والله که خانهءتو؛خانهءسکینه وآرامش بودومن هرگاه به درِِ خانه میامدم،یک نگاه تو،تمام غصه هایم را میزدود!

ومن؛کلام پیامبر رادرزندگی باتو؛بیشترازهرکس دیگردریافتم که فرمود:

((جهادزن،خوب همسرداری است))

روح تو؛آنقدربلندبود که در ازدواج،شفاعت پیروانت را به کابین طلبیدی وخداوند بر این مهر،صحه گذاشت!

حقا که پارهءتن رسول اللهی...............فاطمه جان

 


نوشته شده در سه شنبه 91/2/19ساعت 11:54 صبح توسط صبا نظرات ( ) |


Design By : Pichak

ساخت کد صوتی آنلاین