پول؛شصت وسه درهم بود!یک پیراهن سفید؛یک مقنعه؛یک حوله!یک تختخواب؛دوتشک؛چهاربالش؛یک قطعه حصیر؛یک آسیاب دستی؛یک کاسهءمسی؛یک مشک آب؛یک طشت؛یک کاسهءگلی؛یک ظرف آبخوری؛یک پرده ءپشمی؛یک ابریق؛یک سبوی گلی؛دوکوزه؛یک پوست بعنوان فرش؛ویک عبا! همهءابزارتوشد برای تشکیل یک زندگی! وقتی اینهاراپیش روی پدرت نهادند؛اشک درچشمانش حلقه زد.دستهای مبارکش رابه سوی آسمان بلندکردودعافرمود........... خداوندبرمقام توبیفزایدفاطمه جان؛که برترین زنان عالم بودی وبه کمترین مایحتاج زندگی قناعت فرمودی. دختریکه درسن جوانی؛درسنّ آرزوهای شیرین؛پا به خانهءعلی نهاد؛چگونه آنهمه سختی رابرجان خرید؟ ولب؛جز به مهر ودهان جز به شکر نگشود؟؟؟!! تودرخانه ی علی ؛اینگونه صبوری کردی ودم برنیاوردی... به راستی که تو........سرور زنان عالمی فاطمه جان.
Design By : Pichak |